جدول جو
جدول جو

معنی قربانی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

قربانی کردن
(دَ / دِ حَ زَدَ)
قربان کردن. رجوع به قربان کردن شود:
بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کشم جانی
از آن کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
قربانی کردن
تصحية
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قربانی کردن
Victimize
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قربانی کردن
victimiser
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قربانی کردن
শিকার করা
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
قربانی کردن
قربانی بنانا
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به اردو
قربانی کردن
kuathiri
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
قربانی کردن
เป็นเหยื่อ
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
قربانی کردن
slachtofferen
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
قربانی کردن
подвергать жертвоприношению
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به روسی
قربانی کردن
opfern
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
قربانی کردن
poświęcać
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
قربانی کردن
ставити в жертву
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قربانی کردن
victimar
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قربانی کردن
vittimizzare
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قربانی کردن
शिकार बनाना
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به هندی
قربانی کردن
vitimizar
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قربانی کردن
mengorbankan
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قربانی کردن
희생시키다
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
قربانی کردن
להפוך לקורבן
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به عبری
قربانی کردن
迫害
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
قربانی کردن
犠牲にする
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قربانی کردن
kurban etmek
تصویری از قربانی کردن
تصویر قربانی کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارزانی کردن
تصویر ارزانی کردن
پیشکش کردن چیزی به کسی، عطا کردن، بذل کردن، بخشیدن، ارزانی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قربان کردن
تصویر قربان کردن
ذبح کردن حیوانی حلال گوشت مانند گاو یا گوسفند و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ جَ تَ)
تیمار داشتن خر. تیمارداشت خر کردن. پرستاری از خر کردن
لغت نامه دهخدا
(گَ گَ تَ)
فداکردن. به قربان کسی رفتن. قربان ساختن:
بعید نیست که گر تو به عهد بازآئی
به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان.
سعدی.
گوئی فلک ازبهر تهیۀ برگ عید، خانه های فارسیان را به وعید آن لشکر بی کیش قربان ساخت. (تاریخ وصاف چ بمبئی ص 21).
عید واله تو و جان داده به محرومی تو
عید نادیده جز او کس نکند قربان را.
واله هروی (از آنندراج).
به روز عید چو قربان کنی حریفان را
مرا بگوی که دست تو را حنا بندم.
کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهربانی کردن
تصویر مهربانی کردن
مهربانی کردن با (بر) کسی . محبت کردن نسبت باو: (با خود می گفت که اگر نه این کودک بر من مهربانی کردی و این راز بر من گشادی چه دانستمی که کسی چنین دشمنی بامن در دل دارد ک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قربان کردن
تصویر قربان کردن
فدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دیدن قربانی درخواب، دلیل بشارت است. جابر مغربی
اگر کسی به خواب دید که اشتری یاگوسفندی قربانی نمود، بیننده اگر بنده است، آزاد شد. اگر بیمار است شفا یابد. اگر ازاد است رستگاری یابد و حج اسلام بگذارد. اگر ترسی داشت ایمن شود. اگر درتنگی بود به فراخی آید. اگر این خواب نزدیک عید قربان بیند، دلیل که اثر آن بیشتر است. محمد بن سیرین
دیدن قربان کردن بر چهار وجه است. اول: ایمن شدن از ترس. دوم: یافتن مراد و حاجات. سوم: خیر و برکت. چهارم: زوال قحطی و تنگی .
اگر بیند گوشت قربانی خورد، دلیل منفعت است. اگر بیند گوشت قربانی قسمت نمود به مردم، دلیل که مردی محتشم در آنجا بمیرد و مال او را قسمت کنند .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از عصبانی کردن
تصویر عصبانی کردن
Enrage, Exasperate, Infuriate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قدردانی کردن
تصویر قدردانی کردن
Appreciate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قدردانی کردن
تصویر قدردانی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عصبانی کردن
تصویر عصبانی کردن
разозлить , раздражать , бесить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قدردانی کردن
تصویر قدردانی کردن
ценить
دیکشنری فارسی به روسی